تساهم دهون الحلیب بشکل کبیر فی القیمة الاقتصادیة للحلیب وتوفر فرصة لزیادة الدخل ، لأنها أکثر مکونات الحلیب تنوعًا وتعتمد على التغذیة والإدارة. زاد إنتاج الحلیب فی الأبقار الحلوب تدریجیًا على مر السنین ، وبالتالی ازداد استخدام الأنظمة الغذائیة التی تحتوی على مرکزات عالیة الطاقة. تم تحقیق زیادة کثافة الطاقة من خلال زیادة کمیات الکربوهیدرات غیر اللیفیة (NFC) وجزئیًا عن طریق إضافة الدهون إلى النظام الغذائی.
با این حال، افزایش مقدار NFC ممکن است منجر به تخمیر شدیدتر شکمبه و تجمع محصولات نهایی تخمیر شود (عمدتاً VFA، اما گاهی اوقات اسید لاکتیک)، که ممکن است pH شکمبه را کاهش دهد (بلنچ و همکاران، 2010؛ اگل و همکاران 2010). اگرچه بیشتر VFA تولید شده در شکمبه از طریق دیواره شکمبه جذب می شود، اما بیش از 30٪ توسط بافرهای بی کربنات سدیم و فسفات بزاق خنثی می شود . کاهش pH شکمبه ممکن است میکروبیوتای شکمبه را تغییر دهد (پتری و همکاران، 2013) و باعث ایجاد برخی اختلالات مانند تغییر در الگوهای تغذیه و نشخوار و مصرف کل خوراک (دی ورایر و همکاران، 2009) و کاهش چربی شیر (روستمو و همکاران، 2006) و در نهایت باعث ایجاد اسیدوز در گاوها می شود. اسیدوز تحت حاد کلینیکی (SARA) یک نگرانی بزرگ برای دامداران است زیرا با اختلالات نامطلوب مختلفی مانند کاهش مصرف ماده خشک و هضم الیاف همراه است (کالسامیگلیا، 2008) ، کاهش چربی شیر، لامینیت (ناک و همکاران، 1997)، آبسه کبدی و حتی مرگ ممکن است رخ دهد (پلایزر و همکاران، 2008). به منظور کنترل pH شکمبه، بسیاری از مطالعات استفاده از جیره مکمل های را با بافرها یا قلیایی کننده ها (یا عوامل خنثی کننده) مانند بی کربنات سدیم یا اکسید منیزیم مورد ارزیابی قرار داده اند. بافرها ممکن است از رشد بیش از حد لاکتوباسیل های مقاوم به اسید جلوگیری کنند و از کاهش بالقوه pH شکمبه جلوگیری کنند (انمارک، 2008). از آنجایی که بافرها توانایی تثبیت PH شکمبه را دارند، هضم سلولز کارآمدتر و turn over شکمبه افزایش مییابد و در نتیجه مصرف خوراک افزایش می یابد. اردمن و همکاران (1980) پارامترهای قابلیت هضم را مورد مطالعه قرار دادند که در آن افزایش هضم ظاهری ADF از 36٪ به 45.1٪ و 46.8٪ برای 1% بیکربنات سدیم افزایش یافت. افزودن 0.95٪ بی کربنات (بوگوین و همکاران، 2018) به جیره بر قابلیت هضم مواد مغذی تأثیری نداشت. اردمن و همکاران (1980) هنگامی که 0.8٪ اکسید منیزیم و 1.5٪ بی کربنات سدیم به صورت ترکیبی در جیره با 60% کنسانتره افزایش تولید را مشاهده کردند. کاسیدا و همکاران (1988) دریافتند که مکمل سسکوئی کربنات سدیم 0.75 درصد ماده خشک جیره در گاوهای شیری اوایل شیردهی که با جیره مبتنی بر سیلاژ ذرت تغذیه شده بودند در بهبود درصد چربی شیر، بازدهی چربی شیر و شیر تصحیح شده بر اساس چربی 4% موثر بود. جیره های با کنسانتره بالا باعث افزایش تولید پروپیونات به جای استات در محیط شکمبه می شوند. اسدیل و ساتر (1972) دریافتند گاوهایی که به طور مداوم با 9 تا 12 مول بی کربنات سدیم تزریق می شوند، نسبت استات به پروپیونات (A: P) را از 1.1 به 2.8 افزایش می دهند. در کل اگر سطح استات افزایش یابد، چربی شیر افزایش می یابد. کنلی و همکاران (1999) دریافتند گاوهایی که با جیره های 75 درصد کنسانتره به همراه مکمل بی کربنات سدیم تغذیه می شوند، A: P را از 1.31 به 2.0 افزایش می دهند. تاکر و همکاران (1994) افزایش پروتئین شیر را هنگامی که بی کربنات سدیم به گاوها در طول دوره میانی و اواخر شیردهی (9 تا 44 هفته) داده شد، گزارش کردند. بیکربنات سدیم ممکن است استفاده میکروبی از پروتئین را افزایش دهد.
تسميات
بی کربنات سدیم
الآراء
سجل تعليقاً